اکثر افراد تازهکار چند ویژگی مشترک دارند. این ویژگیها عامل اصلی ضرر و زیان افراد در بازارهای فارکس و سهام و یا حتی سایر حرفههای شغلی هستند. در این مقاله میخواهیم به بررسی این موضوع بپردازیم که چرا کار آسانی مثل خریدوفروش میتواند تا این حد زیان و ضرر به فعالین بازار وارد کند؟
رویکرد اشتباه مبتدیان
ریشه ضرر و زیان اکثر تازهواردان بازارهای مالی در رویکرد غلطی است که برای ورود به بازار فارکس انتخاب میکنند. چرا تازهواردان بازار تصور میکنند که پول در آوردن در بازارهای مالی مثل فارکس و سهام خیلی ساده، آسان و تضمین شده است؟ حقیقت امر این است که در بازارهای مالی هر کسی روش و رویکرد خاص خود را دارد و بهترین استراتژی معاملاتی هم که در بازار وجود دارد همان استراتژی خاص و منحصر به فردی است که هر کس در این بازار برای خود طراحی کرده است.
بسیاری از تازهواردان بازار فارکس از ابزارهایی استفاده میکنند که مناسب آنها نیست. اما چون دانش کمی دارند، نمیتوانند این مسئله را تشخیص دهند. به طور مثال بسیاری از اندیکاتورهای تکنیکال با تأخیر سیگنال صادر میکنند. وقتی با چنین اندیکاتورهایی کار میکنید، مثل این است که در حال رانندگی هستید اما به جای اینکه به جلو نگاه کنید، به آینه عقب چشم دوختهاید. بهتر است که بهجای استفاده از ابزار تکنیکالی مثل اندیکاتور به مطالعه و یادگیری حرکات قیمتی بازار بپردازید. پرایس اکشن را یاد بگیرید تا بتوانید نوسانات بازار را درک کنید. حتی اگر فکر میکنید که اندیکاتورهای تکنیکال برای تحلیل و معامله مناسب هستند، حتماً در کنار اندیکاتورها از تحلیلهای پرایس اکشن یا سایر تحلیلهای نموداری تکنیکال استفاده کنید.
توصیه میشود در ابتدای کار در بازار فارکس و یا سهام نمودارهای قیمتی را تمیز نگه دارید و بیش از حد شلوغ نکنید. برای افراد تازهکار حتی نوسانات ساده بازار هم میتواند پیچیده باشد، حال تصور کنید که چند اندیکاتور تکنیکال هم به این نمودار اضافه شوند. همیشه به خاطر داشته باشید که در ابتدای کار خیلی چیزها برای شما مبهم خواهد بود. به همین دلیل بهتر است که بهجای پیچیده کردن کار، تا جایی که میتوانید نمودارهای قیمتی را ساده و بدون ابزارهای تکنیکال اضافی نگاه کنید. اول با ماهیت بازار آشنا شوید و بعد از آن به بررسی سایر ابزارهای تکنیکال بپردازید.
عجله نکنید
اگر افراد تازهکار بدون سرمایه وارد بازار شوند، آیا آمار ۹۰ درصدی بازندگان بازار تغییر میکند؟ یعنی معاملهگر تازهکار در ابتدای حرفه معاملهگری به جای اینکه با پول واقعی کار کند، با حساب آزمایشی یا همان دمو وارد بازار شود. در این صورت آمار بازندگان بازار به طور قابلتوجهی کاهش مییابد. حرفهایهای بازار که چندین سال است در بازار مشغول هستند، بارها تجربه شکست داشتهاند، اما در نهایت برآیند فعالیت آنها در بازار مثبت بوده است. اما معامله گران خرد و تازهوارد معمولاً عجله دارند.
خیلی سریع یک حساب واقعی افتتاح میکنند و حساب را شارژ میکنند. فرد تازهوارد چقدر دانش و تجربه دارد؟ تقریباً هیچ! معلوم است که چنین فردی در اولین چالشی که بازار پیش روی او میگذارد شکست خواهد خورد. او تجربه مقابله با چالشهای بازار را ندارد. شاید برای برخی از تازهواردان بازار زیان ۱۰۰ یا حتی ۱۰۰۰ دلاری مهم نباشد و خیلی ساده بگویند که اگر ضرر هم بکنند برای آنها اهمیتی ندارد. اما وقتی حساب کال مارجین شد و ضرر تثبیت شد، اثرات منفی این زیان روحیه فرد را خراب خواهد کرد. معامله گر به این فکر خواهد کرد که شاید این کار برای او مناسب نیست. یا بازار علیه او حرکت میکند. او به دنبال مقصر خواهد بود. برخی از افراد تقصیر را گردن دیگران خواهند انداخت. عده دیگر هم خودشان را ملامت میکنند. درحالیکه تنها کافی است کمی صبر کنید. عجله نکنید! اول از حساب آزمایشی کار را شروع کنید.
عجله معامله گران تنها در زمان افتتاح حساب نیست. بعد از اینکه با سازوکار بازارهای مالی آشنا شدند، به جای اینکه صبور باشند و منتظر سیگنالهای معاملاتی بمانند، ترجیح میدهند که سیگنالهای معاملاتی را پیشبینی کنند! یعنی هنوز بازار سیگنال ورود نداده است، اما معاملهگر عجله میکند و سیگنالی که هنوز نیست را پیشبینی میکند. سیگنال باید تشکیل شود و بعد از تائید آن باید وارد بازار شد. سیگنال اولین نشانه از معتبر بودن تحلیل معاملهگر است. اگر تحلیل نداشته باشید، سیگنالی هم در کار نخواهد بود. اگر تحلیل دارید اما هنوز سیگنال صادر نشده، یعنی تحلیل هنوز در حد یک پیشبینی است و شاید باطل شود.
وقتیکه با عجله وارد بازار شوید و منتظر تشکیل و تائید سیگنال نمانید، یعنی بدون سیگنال معامله کردهاید. معمولاً چنین معاملاتی با ضرر به پایان میرسند. حرفهایهای بازار روی حدس و گمان معامله نمیکنند. آنها منتظر میمانند تا نشانههای لازم برای ورود به بازار ظاهر شوند و بعد از آن به ارزیابی بازار برای ورود میپردازند.
تازهواردهای بازار نمیدانند که معاملهگری یک مسیر بیپایان است و تا وقتیکه خود معاملهگر کنار نکشیده، این راه تمام نمیشود. این مسیر را باید با آرامش و برنامهریزی پیمود. برای برخی از افراد شاید چندین سال زمان نیاز باشد تا بتواند به یک سودآوری ثابت برسد. اگر تازهوارد هستید، به خاطر داشته باشید که همیشه باید با برنامهریزی وارد این حرفه شوید. برنامهریزی باعث میشود صبر کنید، ارزیابی درستی از وضعیت داشته باشید و بدانید که چه سناریوهایی پیش رو دارید.
یعنی همیشه آگاهانه تصمیم میگیرید و میدانید که آخر سر چه خواهد شد. برنامهریزی و صبر کمک میکند تا انتظارات شما هم منطقی باشد و به واقعیت نزدیک باشد. اگر یک روز تصور کردید که انتظارات شما کمی از واقعیت فاصله گرفته، خیلی سریع یک قدم به عقب بردارید و با احتیاط کار کنید. اگر روزی عجله کردید و سود سریعی به دست آوردید، به احتمال زیاد در معاملات بعدی هم این اشتباه را تکرار خواهید کرد اما این بار با ضرر خارج خواهید شد.
عاشق معامله کردن هستید یا عاشق پول؟
علاقه و شور اشتیاقی که به حرفه معاملهگری دارید تا چه اندازه قوی است؟ همه برای پول درآوردن کار میکنند، اما آیا فقط میخواهید پول در بیاورید؟ بارها دیده شده افراد مستعد با وجود اینکه هوش و مهارتهای فعالیت در بازار فارکس را داشتهاند، نتوانستهاند در این بازار بهجایی برسند. چونکه بهجای اینکه به کار علاقه داشته باشند، به سود یا زیانی که به دست میآورند تمرکز کردهاند.
اجازه دهید اینگونه مطلب را توضیح دهیم. فرض کنید تمام حواس شما به حرفه معاملهگری است. میخواهید به یک معاملهگر حرفهای تبدیل شوید. پول اهمیتی ندارد. یک سیستم کامپیوتری با محل کار خوب را انتخاب میکنید. شروع میکنید به تحلیل بازار، سیستم معاملاتی و نتیجه تصمیمات معاملاتی خود. علاقه زیادی دارید که بدانید چرا در فلان معامله سود کردهاید؟ علت اینکه سود کردهاید سیستم معاملاتی خوبی است که طراحی شده یا از روی شانس خبری منتشر شده و معامله شما در سود بسته شده است. وقتی بازار نوسان شدیدی را تجربه میکند، میخواهید بدانید که چرا این نوسان شدید را از دست دادهاید؟ علت نوسان چه بوده است؟ چگونه برای آینده آماده شوید تا وقتی چنین نوسانی به راه افتاد خیلی سریع آن را شکار کنید و با یک معامله حساب شده، سود کنید.
حال فرض کنید که شما تنها عاشق پول درآوردن هستید. معامله میکنید و سودی به حساب شما اضافه میشود. خیلی سریع به دنبال یک معامله دیگر میروید. زیان میکنید. دوباره معامله میزنید. تا وقتیکه حساب کال مارجین نشده این کار را ادامه میدهید. اگر معاملات شما خوب باشند و سود کنید، به تدریج به این فکر خواهید کرد که چرا به جای ۰٫۰۱ لات یک لات معامله نمیزنید تا پول بیشتری درآورید؟ هیچ چیز برای شما اهمیت ندارد، تنها به فکر پول هستید. ریسک و بازدهی اهمیتی ندارد، اینکه چرا سود کردهاید مهم نیست. چرا در معاملهای زیان کردهاید هم مهم نیست. شما نه سیستم معاملاتی را تحلیل میکنید، نه بازار و نه حتی رفتار خود در بازار را ارزیابی میکنید. صرفاً میخواهید در این بازار معامله کنید و پول درآورید. به نظر شما در پایان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شما سود مستمری از بازار خواهید داشت؟ یا در نهایت طمع باعث زیانهای سنگین خواهد شد؟اگر علاق
های به حرفه معاملهگری ندارید، زیاد در این بازار دوام نخواهید آورد. پیش از افتتاح حساب واقعی حتماً مطمئن شوید که با علاقه وارد بازار شدهاید و صرفاً به دنبال کسب پول نیستید. اگر با علاقه کار کنید، فعالیت شما هم دقیق و منطقی و مهمتر از همه حرفهای خواهد بود. سرانجام فردی که با علاقه کار میکند، رسیدن به درجه استادی در آن حرفه است. در حرفه معاملهگری اگر استاد شوید، چقدر درآمد خواهید داشت؟
اگر به حرفه معاملهگری علاقه دارید، آیا مارک لباس، مدل ماشین یا گوشی که استفاده میکنید مهم است؟ یا دفتر ژورنال معاملاتی؟ کتابهایی که میخوانید اهمیت دارد یا سفرهایی که میروید؟ واقعیت این است که معاملهگری یکی از سختترین حرفههای موجود در دنیاست. اگر علاقه شما به تحلیل و بررسی اتفاقات و رویدادهای محیط اطراف شما باشد، این کار مناسب است، اما اگر اهل سفر هستید و وقتیکه بانک مرکزی نشست تعیین نرخ بهره دارد شما در طبیعتگردی هستید، به احتمال زیاد شغل خود را اشتباه انتخاب کردهاید. افرادی که به دنبال پول درآوردن نیستند و با عشق و علاقه کار میکنند، بیشتر از دیگران پول در میآورند. این گروه از افراد کارها را با دقت و کیفیت عالی انجام میدهند، چونکه به کاری که انجام میدهند علاقه دارند.