اشتباه های رایج معامله گران فارکس

یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ - ۷:۴۳

در حرفه معامله‌گری اشتباهات رایجی وجود دارند که هر کس در هر سطحی آن‌ها را تجربه می‌کند. یعنی فرقی ندارد که یک معامله‌گر تازه‌کار باشید یا چند ماهی دوره دیده باشید، به احتمال زیاد تعدادی از این اشتباهات را ناخواسته مرتکب شده‌اید. همه در این بازار اشتباه می‌کنند و منشأ این اشتباهات هم یکسان است. وقتی معامله‌گر هیچ کنترلی روی تصمیمات و اقدامات خود ندارد و احساسات و عواطف خود را وارد بازی می‌کند، ناخواسته چندین اشتباه ساده را مرتکب می‌شود.
معامله گران تازه‌کار معمولاً از استراتژی‌های مبتدی و ساده‌ای استفاده می‌کنند. بهترین کار هم همین است! باید از استراتژی ساده شروع کرد و به تدریج استراتژی را ارتقا داد. با این حال برخی از معامله گران به جای این‌که توسعه استراتژی و تخصص یافتن در بازار را دنبال کنند، صرفاً می‌خواهند با یک استراتژی وارد بازار شوند و معامله کنند. یعنی اولویت فرد، ورود به معامله است و هیچ توجهی به این ندارد که استراتژی معاملاتی او بر چه پایه و اساسی است؟ هر چند از استراتژی‌های ساده نمی‌توان انتظار زیادی داشت، اما وقتی احساسات هم به آن اضافه شود، بود و نبود استراتژی هم دیگر اهمیتی نخواهد داشت.
در این مقاله نمی‌خواهیم نحوه مدیریت احساسات یا طراحی استراتژی که احساسات در آن دخالت ندارد را توضیح دهیم. در عوض می‌خواهیم اشتباهاتی که همه مرتکب می‌شوند را بررسی کنیم. اگر معامله‌گر تازه‌کاری بتواند این اشتباهات را تشخیص دهد، به احتمال زیاد از چنین خطاهایی در امان خواهد ماند.

اشتباهات تکراری آماتورها در فارکس

بسیاری از معامله گران بزرگ دنیا تجربیات خود از درگیری ذهنی و روانی در حین انجام معامله را به اشتراک گذاشته‌اند. تجربیات تلخی که نشانگر چالش‌های احساسی معامله‌گر و پیامدهای زیان‌بار آن است. این تجربیات نشان می‌دهد که حتی با وجود این‌که معامله‌گر می‌داند کار اشتباهی را انجام می‌دهد، اما به انجام دادن آن ادامه می‌دهد. تسلط بر روح و روان به تنهایی نمی‌تواند برای شما سودآور باشد، اما بدون شک می‌تواند بهره‌وری سایر مهارت‌های شما را ارتقا دهد.

خودتان را کنترل کنید!

اکثر معامله گران تازه‌کار اشتیاق عجیب و قوی نسبت به معامله دارند. هر لحظه می‌خواهند وارد بازار شوند و یا تکلیف یک معامله را مشخص کنند! خیلی ساده و راحت وارد معامله می‌شوند. باید خودتان را کنترل کنید. باید این احساس ورود به معامله را از بین ببرید. اشتیاق به انجام معامله نشانگر علاقه فرد به حرفه معامله‌گری نیست! این اشتیاق فقط نشان می‌دهد که معامله‌گر با ساز و کار بازار و همچنین حرفه معامله‌گری هیچ آشنایی ندارد!
اگر هر روز احساس می‌کنید که باید معامله‌ای انجام دهید، سعی کنید راهی برای کنترل آن پیدا کنید. همه در این بازار اشتباه می‌کنند، اما نباید اشتباهی به این سادگی را همه تکرار کنند. هدف شما نباید صرفاً معامله کردن باشد. اهداف شما باید منطقی باشند. مثل بالا بردن قدرت تحلیل، مدیریت ریسک و بازدهی، نظم بخشیدن به فعالیت‌های روزانه و … . یعنی اهداف باید به نوعی تعیین شوند که عملکرد بلندمدت شما در حرفه معامله‌گری را ارتقا دهند.
برای حرفه‌ای شدن در این شغل باید به‌مرورزمان سطح معاملاتی خود را ارتقا دهید. اگر به فکر ارتقا مهارت‌ها و توسعه ابزار کار نباشید، خیلی زود از این بازار اخراج خواهید شد! اگر معامله‌گر نتواند خودش را کنترل کند، به مراحل بالاتر معامله‌گری نخواهد رسید.

انتظارات خود را مدیریت کنید! از برنامه معاملاتی خود پیروی کندی و از رؤیاپردازی دوری کنید. معامله‌گری یک رقابت نیست، بلکه یک رابطه است بین معامله‌گر و بازار که بایستی به درستی مدیریت و نگهداری شود.

قبل از خبر اقتصادی وارد معامله نشوید!

تقویم اقتصادی فارکس ایران بورس آنلاین بهترین جا برای اطلاع یافتن از رویدادهای اقتصادی است. این تقویم اطلاعات خوبی از وضعیت اقتصادهای مهم جهان در اختیار شما قرار می‌دهد. اما متأسفانه برخی از معامله گران تازه‌کار با نحوه کار تقویم اقتصادی آشنایی ندارند. آن‌ها فکر می‌کنند که اگر در تقویم اقتصادی رویداد مهمی وجود دارد، باید هر چه سریع‌تر نتیجه این رویداد را پیش‌بینی کنند و پیش از انتشار خبر وارد معامله شوند! هیچ وقت متکی به اخبار نباشید! هیچ کس نمی‌تواند اخبار اقتصادی و سیاسی را پیش‌بینی کند. همیشه از سایر ابزار و روش‌های تحلیلی هم استفاده کنید.
هیچ‌کس نمی‌تواند خبر را پیش‌بینی کند! تقویم اقتصادی به ما کمک می‌کند تا رویدادهای ریسکی را شناسایی کنیم و برای نوسانات شدید بازار آماده شویم. داده‌های آماری هم به ما کمک می‌کنند تا قدرت رشد اقتصادی یا روند تغییر سیاست‌های پولی را درک کنیم. اما تقویم اقتصادی ابزار مناسبی برای سیگنال یابی نیست.
بدون شک اگر داده‌های اقتصادی مغایر با پیش‌بینی‌های قبلی باشند و انحراف زیادی با انتظارات بازار داشته باشند، به محرک قوی برای بازار تبدیل خواهند شد. اما همیشه توصیه می‌شود که پیش از انتشار اخبار اقتصادی وارد معامله نشوید. بعد از انتشار اخبار اقتصادی هم حداقل ۱۵ دقیقه صبر کنید تا گرد و خاک بخوابد. هر تغییری در شاخص‌های اقتصادی کلان تأثیر بلندمدتی خواهد داشت. ۱۵ دقیقه صبر کردن می‌تواند شما را از نوسانات شدید و ناخواسته بازار نجات دهد. پس وقتی گزارش مهمی قرار است منتشر شود، اشتباه نکنید و وارد معامله نشوید!

تکالیف خود را فراموش نکنید

برای پیشرفت در حرفه معامله‌گری شما باید همیشه در حال یادگیری، آزمایش و کسب تجربه باشید. نتیجه آموخته‌ها هم باید برای ارتقای استراتژی معاملاتی استفاده شود. تازه‌کارها معمولاً با این پروسه آشنا نیستند. افراد تازه‌کار دوست دارند تنها به سود معاملات فکر کنند. این کاملاً طبیعی است. شخصی که تا به حال در بازار معامله نکرده، فکر می‌کند که حتماً نتیجه یک معامله برای مشخص کردن حرفه‌ای بودن او کافی است. همه می‌دانیم که این تصور غلطی است. برای این‌که به یک معامله‌گر حرفه‌ای تبدیل شوید، باید تکالیف روزانه را مرتب انجام دهید.
سعی کنید اشتباهاتی که در این مقاله به آن اشاره شده است را بررسی کنید و ببینید آیا واقعاً شما هم این اشتباهات را مرتکب می‌شوید؟ آخرین باری که تکالیف معامله‌گری مثل یادگیری، تست استراتژی و پیاده‌سازی استراتژی را انجام دادید کی بوده است؟ آیا وقتی‌که روز کاری را شروع می‌کنید، فقط به این فکر می‌کنید که هر چه زودتر وارد معامله شوید؟

به سیستم و استراتژی معاملاتی خود ایمان ندارید؟

این یکی از رایج‌ترین اشتباهات در میان معامله گران آماتور است. آن‌ها هنوز به این ایمان نرسیده‌اند که استراتژی که دارند برای سود کردن کافی است. یا حداقل با آن استراتژی شانس بالایی برای رسیدن به بازدهی دارند. برخی از معامله گران شاید ادعا کنند که به استراتژی معاملاتی که طراحی کرده‌اند اطمینان دارند، اما در عمل به آن مشکوک هستند. پس اگر شما هم جزو معامله‌گرانی هستید که هنوز به سودآوری استراتژی معاملاتی اعتماد ندارید بهتر است که خیلی سریع علت این بی‌اعتمادی را پیدا کنید. آیا نتیجه تست‌هایی که روی استراتژی انجام داده‌اید نگران کننده بوده‌اند یا صرفاً اعتماد به نفس کافی را ندارید و فکر می‌کنید استراتژی دیگران بهتر است؟

بدون برنامه کار می‌کنید؟

هیچ وقت بدون برنامه معامله نکنید! هیچ کس نمی‌تواند به طور قطعی واکنش بازار به اخبار اقتصادی را پیش‌بینی کند. شاید معامله‌گری بتواند از واکنش بازار به اخبار اقتصادی سود ببرد، اما به ریسک آن نمی‌ارزد. بهتر است ابتدا در معامله‌گری به سطح حرفه‌ای برسید و چند سالی تجربه کسب کنید و سپس با اخبار معامله کنید. بسیاری از مردم با دیدگاه غلطی وارد حرفه معامله‌گری می‌شوند. از نظر آن‌ها آزادی عملی که در حرفه معامله‌گری وجود دارد به این معنی است که برنامه‌ریزی در کار نیست و هر جور که دلشان بخواهد می‌توانند کار کنند. معامله‌گر باید برنامه‌های مختلفی را برای موقعیت‌های مختلف بازار طراحی کند تا بداند که وقتی قیمت به سرعت در حال تغییر است، باید نظاره‌گر بازار باشد و یا با بازار درگیر شود؟ اگر به دنبال درگیر شدن با بازار است، چگونه باید عمل کند؟ سودی که به دست آورده را چه‌کار کند؟ اگر زیانی تحقق‌یافته چگونه باید آن را جبران کند؟ اگر شما هم هر روز در بازارهای سهام، فارکس، طلا، نفت خام یا ارز دیجیتال فعال هستید، باید هر روز با برنامه مشخصی کار کنید. بعد از برنامه‌ریزی باید یاد بگیرید که برنامه را به طور دقیق اجرا کنید و در حین پیاده‌سازی، تغییری در روال برنامه اعمال نکنید.

برنامه باید قابل اجرا باشد!

برنامه‌ریزی روی کاغذ کار ساده‌ای است. هر کسی می‌تواند روی کاغذ بنویسید که امسال ۱۰۰ معامله خواهم زد و دراو داون (Draw Down) حساب بیشتر از ۲۰ درصد نخواهد بود! هر برنامه‌ای که طراحی می‌کنید به اجرای آن هم فکر کنید. بهتر است که مدتی در حساب آزمایشی کار کنید و با بازار و رفتار خود در مقابل بازار بیشتر آشنا شوید و سپس برنامه‌ای را متناسب با واقعیت‌های موجود طراحی کنید.

ترس از ورود به معامله یا افراط در معامله

هر دو مشکل یکی است. بهترین راه برای غلبه بر این مشکل این است که به این باور برسید که معامله را باید زمانی انجام دهید که شرایط مهیا شده است. نباید موجودی حساب یا وضعیت روحی و روانی خود را دلیلی برای ورود به معامله بدانید. بهتر است که در شرایطی که عصبانی یا بیش از حد خوشحال هستید معامله نکنید. اما به مرور زمان باید یاد بگیرید که احساسات را در حین انجام معامله کنار بگذارید! شما باید به این حقیقت برسید که گاهی اوقات در بازار فرصتی برای معامله وجود ندارد و گاهی اوقات هم فرصت‌های زیادی برای معامله در مقابل شما ظاهر می‌شوند. شما باید به شرایط پر نوسان و پر جنب و جوش بازارهای مالی (به خصوص بازار فارکس) عادت کنید.

با دیدن سود دست پاچه نشوید

برخی از معامله گران فارکس به حدی سود کردن در بازار را کاری غیرممکن تصور می‌کنند که وقتی معامله اندکی وارد سود شد، می‌خواهند خیلی سریع تثبیت سود کنند. هر معامله‌ای که انجام می‌دهید یک برنامه مشخصی دارد. از کجا باید وارد معامله شوید؟ معامله تا کجا می‌تواند باز بماند؟ بازدهی و ریسک انتظاری معامله چقدر است؟ همه این مسائل پیش از ورود به معامله مشخص می‌شوند. پس وقتی معامله وارد سود شد، خیلی سریع از بازار خارج نشوید! تنها زمانی می‌توانید معامله را پیش از رسیدن به حد سود ببندید که دلیل منطقی برای این کار داشته باشید.

پیش از رسیدن بازار به حد ضرر، معامله را نبندید

این مشکل هم درست مثل مشکل بالایی است. معامله‌گر با دیدن اندکی ضرر دست و پای خود را گم می‌کند. اگر ریسک و بازدهی معامله را به درستی مشخص کرده‌اید و برنامه روشنی هم برای مدیریت آن دارید، دیگر از فعال شدن حد ضرر نترسید. شما چندین معامله در بازار انجام خواهید داد و در این میان شاید تعدادی از آن‌ها در ضرر بسته شوند. مهم برآیند معاملات است. حد ضرر به دو دلیل تعیین می‌شود: اول، مقابله با ضررهای بیشتر در صورت نقض شدن تحلیل و دوم، فضا دادن به معامله.

هیچ وقت بیش از ۱ درصد سرمایه خود ریسک نکنید

اگر حساب معاملاتی شما ۱۰ هزار دلار است، ۱ درصد آن می‌شود، ۱۰۰ دلار. پس اجازه ندهید که در هر معامله بیش از ۱۰۰ دلار ضرر کنید.

از کم کردن میانگین خودداری کنید

این کار برای همه مناسب نیست. اگر در قیمت‌های بالاتر خرید کرده‌اید و قیمت پایین آمده، دوباره خرید نزنید! با این کار شاید میانگین قیمت خرید پایین بیاید، اما در اصل قضیه که معامله اشتباه بوده یا تحلیل منقضی شده فرقی نمی‌کند.

چه کسی مسئول معامله شماست؟

بهانه آوردن کار راحتی است، ولی احساس مسئولیت داشتن کار سختی است. هر کسی نمی‌تواند مسئولیت یک اشتباه را بر عهده بگیرد. شاید قضاوت دیگران مانع از این شود که مسئولیت معامله را بر عهده بگیرید. شاید هم به خود دروغ بگوید، چون‌که در تصورات شخصی خود آدمی هستید که هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کند. این وظیفه شماست که مسئولیت معاملات را بر عهده بگیرید. احساس مسئولیت به شما کمک خواهد کرد تا با حقایق کنار بیاید و برای مسائل پیچیده و جدی راه‌حل پیدا کنید و در نهایت به یک حرفه‌ای تبدیل شوید.

در جست‌وجوی استراتژی طلایی!

چند ماه یا چند سال است که به دنبال یک استراتژی خوب و پر بازده هستید؟ استراتژی که بازدهی ۲۰ درصد در سال دارد خوب است؟ یا استراتژی جدیدی پیدا کرده‌اید که در سال ۳۰ درصد بازدهی می‌دهد؟ ۳۰ درصد بازدهی در سال خوب نیست و باید هر ماه ۳۰ درصد بازدهی داشته باشید؟ تا کی به دنبال نقشه گنج خواهید بود؟ به جای این‌که چند ماه یا چند سال به دنبال استراتژی طلایی باشید و نقشه گنج را پیدا کنید، شش ماه وقت بگذارید و مهارت‌های معامله‌گری خود را تقویت کنید. هیچ استراتژی طلایی و آماده‌ای وجود ندارد. باید خودتان این استراتژی را بسازید. فراموش نکنید که شما قرار نیست از هر نوسان بازار سود کنید، شما تنها باید در نوسانات به خصوص و مشخصی سود کنید.

موفقیت در حرفه معامله‌گری بازار فارکس به این معنی نیست که در ۱۰۰ درصد مواقع برنده معاملات باشید. اول از همه بایستی به این درک برسید که چنین چیزی اصلاً امکان‌پذیر نیست! دوما باید سعی کنید به جای این‌که آرزوی برنده شدن داشته باشید، بایستی در عمل کارایی خود را بالا ببرید. نوسان گیری روزانه مثل قمار بازی نیست! بلکه بر پایه تحلیل و ارزیابی‌های چند ساعته است. بهترین جا برای شروع این راه پر پیچ و خم این است که حداقل از تکرار اشتباهات رایج خودداری کنید!

بعد از تحلیل اشتباه بازار چه اتفاقی می‌افتد؟

اگر چارت‌های فارکسی را با دقت تحلیل نکنید، رفتار و حرکات قیمتی بازار را هم درست متوجه نخواهید شد. شما باید در زمان تحلیل بازار حساسیت بیشتری به خرج دهید. در این میان معامله گران تازه کار باید بیشتر احتیاط کنند، چون‌که بسیاری از آن‌ها به طور درست آموزش ندیده‌اند. تحلیل اشتباه یا غلط بازار می‌تواند منجر به تصمیمات غلطی شود. بسیاری از معامله گران بازار هم با چنین مشکلاتی درگیر هستند. در این میان مسائل تأثیرگذار دیگری هم هستند که می‌توانند افکار معامله‌گر را به هم بریزند. به خصوص اگر معامله‌گر تصور کند که این معامله همه چیزهایی که در زندگی می‌خواسته را به او خواهد داد. این زیاده‌خواهی باعث بی‌توجهی او به اصل مطلب می‌شود. در این مقاله می‌خواهیم با پیامدهای احتمالی تفسیر اشتباه بازار آشنا شویم.

اشتباه در اجرای معامله

این اتفاق برای خیلی از معامله گران افتاده است. فرد بعد از آشنایی با بازار فارکس و شروع حرفه معامله‌گری سود منطقی را در ابتدای کار به دست می‌آورد. اما بعد از مدت کوتاهی او هر آنچه در حساب معاملاتی داشته است را از دست می‌دهد. تحلیل اشتباه او از بازار باعث شده تا به جای خرید، دستور فروش را اجرا کند (یا برعکس). همیشه در تحلیل بازار دقت کافی را داشته باشید و سعی کنید با تمرکز بالایی این کار را انجام دهید. تحلیل در نهایت به تصمیم در رابطه با معامله منجر خواهد شد. یعنی اشتباه در تحلیل به معنی اشتباه در معامله است.

ضرر کردن

در بازار فارکس برای این‌که ضرر کنید، کافی است معامله اشتباهی را اجرا کنید. اشتباه در معامله خیلی سریع با ضرر در بازار به پایان خواهد رسید. به همین دلیل است که حرفه‌ای‌های بازار همیشه به معامله گران تازه کار تأکید می‌کنند که با احتیاط معامله کنند. هر کاری که در بازار انجام می‌دهید، پیامدهایی خواهد داشت. پس سعی کنید تا جایی که امکان دارد کار را جدی بگیرید. داشتن احساس مسئولیت در قبال فعالیت‌هایی که انجام می‌دهید در رسیدن به موفقیت بسیار اهمیت دارد.

سردرگمی ذهنی

اشتباه در تحلیل بازار فارکس می‌تواند منجر به سردرگمی معامله‌گر شود. سردرگمی معامله‌گر نه تنها منجر به اتخاذ تصمیمات اشتباه پی در پی می‌شود، بلکه باعث می‌شود تا معامله‌گر کنترل احساسات خود را از دست بدهد. به گفته Micheal Ashworth، “افرادی که زمانی را برای استراحت و ریلکس کردن ذهن و بدن خود اختصاص می‌دهند و تنش‌های درونی را برطرف می‌کنند، وضعیت روحی و روانی بهتری نسبت به دیگران دارند.” اگر در بازار به خاطر تحلیل اشتباه ضرر کردید، سعی کنید خیلی سریع با مدیتیشن یا هر روش دیگری ذهن خود را آرام کنید و تنش‌های درونی خود را برطرف کنید. در غیر این صورت احساسات بر عملکرد معاملاتی شما آسیب وارد خواهند کرد.

تحقیر خود

این یکی از شایع‌ترین پیامدهای تفسیر اشتباه بازار توسط معامله‌گر است. معامله گران فکر می‌کنند که اگر بازار را اشتباه تحلیل کرده‌اند، پس دیگر حرفه معامله‌گری برای آن‌ها مناسب نیست. معمولاً افراد تازه کار بیشتر با این پدیده مواجه می‌شوند. واقعیت این است که اگر بخواهید می‌توانید بهتر از این عمل کنید. اشتباه در تحلیل یا تفسیر بازار به این معنی نیست که آسمان به زمین آمده است! هیچ چیز تمام نشده و دوباره می‌توان کار را با دقت بیشتری ادامه داد.

آموزش فارکس آموزش روانشناسی ترید معامله بازار فارکس سهام
دانستن پیامد های تحلیل اشتباه به شما کمک می کند تا در صورت تجربه این اتفاق بدانید که با چه مسائلی درگیر خواهید شد. دانستن این مسائل به شما کمک خواهد کرد تا خیلی سریع و موثر از این اشتباه عبور کنید. اما کی تحلیل و تفسیر شما از بازار اشتباه است؟ اگر در بازار معاملات با نتیجه دلخواه شما فاصله داشتند یا یکی از پیامد های اشاره شده در این مقاله را مشاهده کردید، به احتمال زیاد بازار را اشتباه تفسیر کرده اید. 

اشتباهی که حتی نیوتن را هم ورشکسته کرد!

مغز انسان و احساسات غریزی او برای حرفه معامله‌گری ساخته نشده‌اند. بسیاری از الگوهای تصمیم‌گیری انسان در شرایط نوسانی بازارهای مالی کار ساز نیستند. این ربطی به هوش و ذکاوت فرد ندارد. حتی نیوتون دانشمند مشهور هم توانایی کنترل ذهن و مدل تصمیم‌گیری خود را نداشت. نیوتون در سال ۱۷۲۰ سهام شرکتی را با سود خوبی به فروش می‌رساند. اما وقتی قیمت سهام شرکت دوباره افزایش یافت، نیوتن نتوانست بر وسوسه خود غلبه کند و دوباره اقدام به خرید سهام شرکت دریای جنوبی (SSC) کرد. با این حال سهام این شرکت سقوط کرد و تمام پس‌انداز نیوتن (معادل ۶ میلیون دلار امروز) از بین رفت. در این قسمت می‌خواهیم مسائلی را بررسی کنیم که می‌تواند حتی دانشمندی مثل نیوتن را به بازنده بازار تبدیل کند.

نمودار سرمایه گذاری معاملات نیوتون در بازار سهام
اشتباهات نیوتون در خرید و فروش سهام که در نهایت منجر به ورشکستگی او شدند!

من می‌خواهم لذت ببرم!

انسان به طور غریزی دوست دارد لذت ببرد. فرد تنها زمانی انگیزه انجام کاری را دارد که بدن او هورمون‌های خوشحالی و خشنودی (serotonin و dopamine) را منتشر کند. همچنین وقتی انسان کار اشتباهی انجام می‌دهد، بدن انسان با پخش کردن هورمون استرس و درد او را تنبیه می‌کند! این یعنی در حالت پیش فرض، مغز انسان همیشه به دنبال فرصتی است تا دوباره حس خوشحالی و خشنودی را تجربه کند.
اگر معامله‌گری از یک معامله خوب سود بزرگی بردارد و از این اتفاق خوشحال باشد، مغز او یک حلقه منطقی به این شکل ایجاد خواهد کرد: “معامله‌ای انجام شد و لذت برد!” همین اتفاق در ذهن یک قمار باز هم ایجاد می‌شود. علاوه بر این، مغز انسان تمام پیچیدگی‌های تحلیل و مدیریت معامله را کنار می‌گذارد و خیلی ساده در ذهن ما این جمله را ثبت می‌کند که “معامله پیرو روندی بود.” این یعنی مغز معامله‌گر این گونه شرطی می‌شود که اگر معامله جدید باز کند، از معامله جدید لذت خواهد برد و چون معامله قبلی پیرو روندی بوده، پس معامله جدید را باید در جهت روند باز کند!
معامله‌گر باید بدون تعصب کار کند و استقلال فکری لازم برای ارزیابی و تحلیل شرایط و تصمیمات خود را داشته باشد. اما مغز انسان خیلی راحت با ایجاد چند حلقه فکری و منطقی به ظاهر درست، در تصمیمات معامله‌گر دخالت می‌کند. توجه داشته باشید که در حرفه معامله‌گری کار شما معامله کردن است! شما تنها یک بار معامله نمی‌کنید! پس تنها یک معامله خوب یا بد نمی‌تواند معیاری برای تصمیم‌گیری شما در آینده باشد. شما باید سیستم و استراتژی قوی برای مدیریت چندین معامله متوالی را داشته باشید.

من می‌خواهم جبران کنم! من آماده ضرر کردن نیستم!

فرض کنید معامله‌گر به جای این‌که در یک معامله سود کند، با زیان خارج شود. در معامله بعدی هم همین اتفاق بیفتد. مغز انسان دیگر به دنبال خوشحالی نخواهد بود، بلکه به جای آن گیج خواهد شد و این سؤال را مطرح خواهد کرد که چه اتفاقی در حال افتادن است؟ من که همه کارها را عیناً مثل گذشته انجام داده‌ام؟ ضرر یک معامله باعث می‌شود تا معامله‌گر بترسد و مغز او دیگر به دنبال لذت بردن نباشد! این بار مغز ما به دنبال جبران خواهد بود. در چنین شرایطی معامله‌گر از روی غریزه عمل می‌کند و دیگر به دنبال بررسی بازار، ریسک و بازدهی نیست. تنها می‌خواهد هر چه سریع‌تر سودی به دست آورد. برای سود کردن هم باید معامله دیگری باز شود. پس معامله‌گر خیلی سریع معامله دیگری باز می‌کند و اصلاً کاری هم به بازار ندارد. چون‌که هدف او صرفاً جبران ضرر است.

نمی‌خواهم فرصت‌ها را از دست بدهم!

در بالا دیدیم که مغز انسان تمایل دارد کارهای موفق و خیلی پیچیده را به یک ایده و مفهوم ساده تبدیل کند مثل “خرید در جهت روند”. برخی اوقات، از دست دادن چند فرصت معامله خوب معامله‌گر را می‌ترساند. معامله‌گر نگران است که فرصت‌ها را از دست می‌دهد. اگر معاملات قبلی هم زیان ده بوده باشند، این حس قوی‌تر خواهد بود. همین ترس باعث می‌شود تا معامله‌گر عجله کند و حتی به تایم فریم‌های پایین‌تر و کوتاه نگاه کند تا هر چه سریع‌تر فرصتی برای معامله و کسب سود پیدا کند.
همیشه بهتر است که وقتی به معامله‌ای شک و تردید دارید کمی به آن فرصت دهید و از دو جهت مخالف به آن نگاه کنید. اما وقتی احساسات بر انسان غلبه می‌کند و ترس از دست دادن فرصت‌های سود ده او را اذیت می‌کند، معامله‌گر تنها می‌خواهد هر چه سریع‌تر وارد بازار شود. از آنجایی که مغز معامله‌گر قبلاً یک معامله پیچیده و موفق را با مفهوم ساده “معامله با روند” جایگزین کرده بود، معامله‌گر به طور غریزی وارد چنین معامله‌ای می‌شود و هیچ توجهی به وضعیت کلی بازار ندارد.

من درد را دوست ندارم و می‌خواهم از آن دور باشم!

تحمل چند معامله زیان ده متوالی تجربه خیلی سخت و دردناکی است. در چنین شرایطی مغز انسان سعی می‌کند تا از او در برابر افکار و احساسات منفی محافظت کند. مغز با ارائه راه‌حل‌های منطقی این کار را انجام می‌دهد. شاید مغز یک شخص به او دستور دهد که غذای مورد علاقه‌اش را بخورد یا به خرید برود. تا دوباره احساس خوشحالی و رضایت را تجربه کند. اگر معامله‌گر بر تفکرات خود تسلط داشته باشد، شاید بتواند این راه‌حل‌های به ظاهر منطقی را به برنامه‌های قابل اجرا و مفید تبدیل کند. یعنی اگر معامله‌گر زیان کرده، به دنبال دوره‌های آموزشی کاربردی و استراتژی‌های مؤثر برود تا به جای این‌که درد معامله زیان ده را فراموش کند، برای آن درمانی پیدا کند.
اما متأسفانه وقتی سطح استرس یک فرد بالا می‌رود، تمرکز او هم کاهش می‌یابد و فرد بیشتر از روی غرایز و تجربیات خوشایند قبلی خود عمل می‌کند نه بر اساس واقعیات موجود. مغز انسان در مواجه با خطرات دو راه جلوی او می‌گذارد: یا فرار کند یا بجنگد! این در حالی است که معامله‌گر باید درگیر تفکرات و تحلیل‌های عمیق شود و خلاقیت به خرج دهد. این گزینه سوم را غریزه انسان به او نمی‌دهد. اگر خود شخص نتواند افکار خود را ساماندهی کند و از دو گزینه غریزی عبور کند، وارد دوره‌ای خواهد شد که معامله‌گر تنها به دنبال تحلیل‌های سطحی می‌رود. تحلیل‌هایی که هیچ برنامه مشخصی برای معامله‌گر ارائه نمی‌کنند و معامله‌گر تنها می‌خواهد هر چه سریع‌تر وارد معامله شود.
حتماً شما هم این تجربه را داشته‌اید، معامله‌ای را به طور مثال در ۲ درصد سود بسته‌اید. اما بازار بعد از بسته شدن معامله شما یک درصد دیگر هم حرکت می‌کند و اگر معامله شما باز می‌ماند سود ۳ درصدی نصیب شما می‌شد. این اتفاق و تجربه در ذهن شما می‌ماند. دفعه بعد شما معامله را باز نگه می‌دارید تا شاید تاریخ تکرار شود. معامله به ۲ درصد سود می‌رسد، شما معامله را باز نگه می‌دارید و می‌خواهید ۳ درصد سود کنید، چون دفعه پیش این فرصت را از دست داده بودید. اما معامله بر خلاف گذشته در حد ضرر بسته می‌شود. این یعنی در معامله بعدی که انجام می‌دهید شما دیگر به دنبال ۳ درصد سود نخواهید بود! چون‌که در معامله قبلی شما به دنبال سود ۳ درصدی بودید، اما با ضرر خارج شدید! مغز ما خیلی ساده و بدون منطق خاصی و تنها بر اساس تجربه قبلی که هیچ ربطی به معامله بعدی ندارد، ذهن ما را شرطی می‌کند و در معاملات ما دخالت می‌کند!

من نمی‌خواهم درد را تحمل کنم!

بعد از چند تجربه ناراحت کننده و دردآور، مغز ما به این نتیجه می‌رسد که نباید بیشتر از این درد را تحمل کنیم! یعنی دوباره معامله‌گر قدرت تمرکز خود را از دست می‌دهد. زیان سنگین یا زیان در چند معامله باعث می‌شود تا ذهن ما چنین تصور کند که در یک بن‌بست قرار گرفته‌ایم: هیچ فرصتی برای کسب سود نیست، هر معامله‌ای که می‌زنیم ضرر می‌شود، پس بهتر است که از این وضعیت خارج شویم.
این مرحله خطرناک‌ترین مرحله در زندگی کاری هر معامله‌گری است. مغز تصمیم می‌گیرد معامله‌گر برای همیشه از این کار دست بکشد! برای انجام چنین کاری خیلی ساده معامله‌گر را مجبور می‌کند که از این درد و غم رهایی یابد و از این موقعیت فرار کند. برخی با انجام یک معامله عجیب و غریب تمام موجودی حساب را صفر می‌کنند و برخی دیگر هم برای همیشه از بازار قهر می‌کنند.
اگر زمانی در حرفه معامله‌گری به این نتیجه رسیدید که با یک معامله تمام ضررها را جبران می‌کنید و یا برای همیشه از بازار خارج می‌شوید، بدانید که این مغز شماست که می‌خواهد درد و غم شما را کم کند و شما را از این وضعیت خارج کند. سعی کنید همیشه منشأ تصمیمات خود در بازار را یادداشت کنید. یادداشت منشأ تصمیمات به شما کمک می‌کند تا خیلی سریع تشخیص دهید که بر اساس بررسی و ارزیابی‌های درست تصمیم‌گیری می‌کنید و یا تصمیمات شما از روی احساسات و غرایز بوده است.