تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای فارکس یک پروسه و فرآیند زمانبر است. در ظاهر هر کسی متد جدیدی دارد و آن را برای موفق بودن در بازارهای سهام، فارکس، کامودیتی و ارز دیجیتال ضروری میداند. اما در این مقاله میخواهیم به نشانههایی که در عملکرد شما ظاهر میشوند و از دید شما پنهان هستند اشاره کنیم. اگر این نشانهها را دارید، به احتمال زیاد در مسیر درستی قرار گرفتهاید. این نشانهها همان ویژگیهای معاملهگران موفق بازار هستند.
اندیکاتورهای تکنیکال دیگر یک ضرورت نیستند
بسیاری از معاملهگران مبتدی بر این باورند که رابطه اندیکاتور تکنیکال با بازار فارکس مثل رابطه شکلات با مغازه شکلات فروشی است و هر کسی میخواهد چند نوع مختلف شکلات را ترکیب کند و به فروش برساند. متأسفانه بسیاری از اندیکاتورهای تکنیکال کارایی قابل قبولی ندارند. اما حتی اندیکاتورهای تکنیکال مؤثر هم شاید خیلی برای تحلیل و معامله در بازار ضروری نباشند. وقتیکه معاملهگر به جای استفاده از اندیکاتورهای تکنیکال، به حرکات قیمتی یا پرایس اکشن توجه میکند و نوسانات بازار را از دید بازار تحلیل میکند، از معاملهگرانی که منتظر سیگنالهای اندیکاتورهای تکنیکال هستند پیشی میگیرد.
توجه داشته باشید که همه اندیکاتورها بد نیستند، اما اگر شما هم ترجیح میدهید که اول اندیکاتور تکنیکال را یاد بگیرید، یعنی ترجیح دادهاید که به جای درک خود بازار، ابزار دیگری این کار را برای شما انجام دهد. یعنی شما از درک واقعیات بازار عقب ماندهاید. مسلماً اگر در حرفه معاملهگری به این نتیجه رسیدهاید که دیگر نیازی به اندیکاتور تکنیکال ندارید و درک پرایس اکشن کافی است، یعنی خود را برای تحلیل و معاملات فوری بازار آماده کردهاید. یعنی میدانید که در حال حاضر در بازار چه اتفاقی در حال افتادن است.
دیگر به اشتباه یا درست بودن کاری ندارید
ما در دنیایی زندگی میکنیم که درست و اشتباه همیشه در مقابل هم بودهاند. همه هم دوست دارند که همیشه در سمت درست باشند و آنهایی هم که اشتباه کردهاند، ترجیح میدهند که خود را به نوعی توجیه کنند. چنین طرز تفکری برای معاملهگر فارکس یک اشتباه مهلک است. بهترین کار این است که در این حرفه درست و اشتباه را کنار بگذارید و به جای آن از قانون احتمالات پیروی کنید. به این فکر کنید که تحلیل تکنیکال تنها نشانگر محتملترین سناریو است، نه سناریوی قطعی. پس تحلیل تکنیکال هیچگاه نمیتواند آینده را پیشبینی کند. بلکه میتواند محتملترین سناریوی را ارائه دهد.
صبور هستید
صبور بودن یکی از عوامل اساسی و کلیدی موفقیت در بازار فارکس و به طور کلی در حرفه معاملهگری است. صبر کردن به شما اجازه میدهد تا تنها زمانی وارد بازار شوید که بهترین سیگنال ممکن از نظر شما صادر شده باشد. از همه مهمتر، صبور بودن به شما کمک میکند تا سرمایه خود را برای فرصتهایی به ریسک بیندازید که واقعاً ارزشش را دارند. معاملهگر باید بداند که بازار فردا هم هست و حتی با انجام یک معامله خوب هم میتوان در این حرفه موفق بود.
برای مواجه با شرایط مختلف، انعطافپذیری لازم را دارید
به احتمال زیاد وقتیکه برای اولین بار حرفه معاملهگری را شروع کردید، تصور شما این بود که اگر آینده را پیشبینی کنید، در این حرفه موفق خواهید بود. یعنی اگر میدانید بازار بالا خواهد آمد، وارد معامله خرید میشوید و اگر بازار پایین خواهد آمد، وارد معامله فروش. اما معاملهگر حرفهای تنها به خاطر پیشبینیهای دقیق، به موفقیت نرسیده است. بلکه معاملهگر حرفهای میداند که نباید با تعصب عمل کند و بر اساس شرایط جدید تصمیمگیری کند. یعنی انعطافپذیری لازم برای مقابله با سناریوهای مختلف را دارد. نباید تصور کنید که از بازار بیشتر میدانید!
بازدهی دیگر اولویت اول شما نیست
فرقی ندارد که شما معاملهگر فارکس باشید یا صاحب یک رستوران. سود و بازدهی همیشه خوشایند است. اما اگر کسب سود یا بازدهی اولویت اول شما باشد، دیگر به مسائل اساسی فکر نخواهید کرد. اگر رستوران داشته باشید، به احتمال زیاد کیفیت غذا را فدای کسب بازدهی بیشتر خواهید کرد. در حرفه معاملهگری هم چنین اتفاقی خواهد افتاد. سود و بازدهی شما را وسوسه خواهد کرد تا وارد معاملات بیکیفیت شوید. در حرفه معاملهگری، اولویت اصلی و اول شما باید محافظت از سرمایه باشد. اگر سرمایهای در کار نباشد، یعنی شما از کار اخراج شدهاید.
نمودار روزانه به تایم فریم محبوب شما تبدیل شده است
تایم فریم روزانه برای بسیاری از معاملهگران خسته کننده است. این یک واقعیت است. اما باید روی دیگر سکه را هم دید. نمودار روزانه مثل سایر نمودارهای زمانی هیجان انگیز نیست و بازار به کندی حرکت میکند، اما سیگنالهای نمودار روزانه همیشه بازدهی بیشتری در مقایسه با سایر سیگنالها دارند. نمودار روزانه بسیاری از نوسانات بی معنی بازار یا اصطلاحاً نویز را حذف میکند و تصویر بهتری از وضعیت بازار را به نمایش میگذارد. سطوح کلیدی نمودار روزانه هم به این دلیل که بسیاری از حرفهایها و بزرگان بازار از آن استفاده میکنند، همیشه منجر به واکنش بازار میشوند.
به این نتیجه رسیدهاید که کیفیت مهمتر از کمیت است
وقتی از تایم فریمهای کوتاهمدت استفاده میکنید، با سیگنالهای زیادی مواجه خواهید شد. بسیاری از این سیگنالها کاذب هستند. اما وقتی از نمودار روزانه استفاده میکنید، تعداد سیگنالهایی که صادر میشوند هم کمتر میشود. یعنی به جای اینکه تعداد معاملات زیادی را انجام دهید، فقط معاملات با کیفیت را اجرا میکنید و گرفتار معاملات افراطی نمیشوید. یعنی پدیده اور تردینگ (Overtrading) عملکرد شما را خراب نمیکند.
نسبت ریسک به ریوارد مطلوب به یک ضرورت تبدیل شده است
تا به حال با استراتژی های معاملاتی که برای کسب سود ۱۰ پیپ، ریسک ۵۰ پیپی را تحمیل میکنند سر و کار داشتهاید؟ شاید ۵۰ پیپ نبوده باشد، اما ریسک معاملات اصلاً با سود آن همخوانی نداشتهاند. اگر در این بازار فعالیت کرده باشید، میدانید که چنین نسبت ریسک به ریواردی منطقی نیست. بسیاری از معاملهگران تازه کار فکر میکنند که اگر حد ضرر را دورتر ببرند، احساس “امنیت” میکنند. واقعیت این است که چنین چیزی وجود ندارد. ریسک معامله باید مشخص باشد و مهمتر از همه باید خیلی کمتر از بازدهی احتمالی باشد. پس اگر در معاملات همیشه نسبت ریسک به ریوارد را در نظر میگیرید، در مسیر درستی قرار گرفتهاید.
اخبار را یک محرک برای بازار میدانید نه فرصت
تقریباً همه میخواهند که با اخبار معامله کنند. معمولاً اکثر حرکات قیمتی بزرگ و سریع هم بعد از انتشار اخبار اقتصادی کلیدی به راه میافتند. به همین دلیل بسیاری از معامله گران میخواهند از این فرصت استفاده کنند و سوار یک موج قیمتی سریع و بزرگ شوند. اما چنین دیدگاهی شاید غلط باشد. معامله با اخبار کار ریسکی است و به هیچ وجه توصیه نمیشود.
حتی برخی از فعالین بزرگ بازار هم معتقدند که معامله با اخبار یک بی احتیاطی محض است. در حرفهای که مدیریت ریسک و محافظت از سرمایه حرف اول و آخر را میزند، فرصتی برای بی احتیاطی کردن وجود ندارد. اگر فکر میکند که اخبار اقتصادی محرک بازار هستند و هیچ ضرورتی ندارد که با اخبار معامله کنید، یعنی در حرفه معاملهگری پیشرفت کردهاید. در واقع این دیدگاه نشان میدهد که شما به جای اینکه به دنبال شانس باشید و یک شبه راه چندین ساله را بروید، به فکر معاملات منطقی و تکراری هستید که برآیند آنها برای شما سود مستمری را به ارمغان میآورد.
در حرفه معاملهگری بیوفایی ویژگی قابلتحسین و خوبی است
در تمامی جوانب زندگی بیوفایی کار پسندیدهای نیست. اما در حرفه معاملهگری و به خصوص در بازار فارکس و سهام، وفاداری میتواند به ضرر معاملهگر تمام شود. شما نباید در این حرفه به روند یا نماد خاصی متعصب باشید. نیازی نیست به روند وفادار باشید. تنها کافی است تا وقتیکه روندی وجود دارد، با آن همراهی کنید. روند که تمام شد، باید وفاداری شما به روند هم تمام شود. وفاداری به یک روندی که تمام شده یعنی مقابله با کل بازار. در چنین شرایطی مجبور به اتخاذ معاملاتی خواهید شد که در نهایت در ضرر بسته خواهند شد. اگر همیشه بیوفایی خود به بازار را ثابت کنید، به خود اجازه دادهاید که با ذهنی باز و بدون تعصب بازار را تحلیل کنید. این انعطافپذیری کلید موفقیت شما در حرفه معاملهگری است.
فرآیند کار بیشتر از بازدهی آن برای شما اهمیت دارد
همه میخواهند از حرفه معاملهگری کسب درآمد کنند. هدف نهایی همه هم در بازار همین است. اما آیا صرفاً سود کردن برای موفقیت در این حرفه کافی است؟ کسب سود در بازار کار آسانی است. شما هر معاملهای که در بازار انجام دهید، به احتمال ۵۰-۵۰ به سود خواهید رسید. اما اگر بخواهید در بلندمدت به سود مستمری برسید و بتوانید با انجام دستورالعملهای خاص و طی یک فرآیند به سود قابلاطمینان دستیابید، باید تمامی قدمهای تعریف شده در استراتژی را طی کنید. به همین دلیل است که معامله گران حرفهای خیلی به سود فکر نمیکنند، بلکه به استراتژی یا فرآیندی که منتهی به سود میشود تمرکز میکنند. اگر شما هم چنین دیدگاهی دارید، یعنی در مسیر درستی قرار گرفتهاید.
بیکاری شما را ناراحت نمیکند
در حرفه معاملهگری منظور از بیکاری یعنی نداشتن معامله باز. یعنی تمام سرمایه شما به طور نقد در حساب باقی مانده و هیچ معاملهای باز نیست و یا نقدینگی به سایر ارزها یا کلاسهای دارایی تبدیل نشده است. متأسفانه معامله گران تازهکار نمیتوانند این موضوع را درک کنند که گاهی اوقات باید کاری انجام ندهند. در حرفه معاملهگری باید صبور بود. هر فرصتی و هر بهانهای برای ورود به معامله منطقی نیست. وقتی بیکار نشستهاید، شاید بازار را تحلیل کنید، اما معامله نمیکنید. این بیکاری به نفع شماست. هم به ذهن و روان شما آرامش میدهد و هم شما را برای معاملات بهتر آماده میکند.
وین ریت یا درصد موفقیت معاملات
چند درصد از معاملات شما به هدف میخورند؟ این همان وین ریت است. تصور عموم این است که هر چقدر وین ریت بالا باشد، یعنی بازدهی هم بیشتر خواهد بود. حتی برخی از افراد ادعای وین ریت بالای ۹۰ درصدی هم دارند. اما آیا چنین چیزی امکانپذیر است؟ یعنی از هر ۱۰ معاملهای که انجام میشود، ۹ معامله به هدف میخورد؟ نیازی به وین ریت های بالا و رویایی نیست. اگر مدیریت ریسک و بازدهی را رعایت میکنید و از نسبت ریسک به ریوارد استفاده میکنید، مطمئن باشید که با وین ریت ۵۰ یا حتی ۴۰ درصد هم میتوانید به سود برسید.
دستیابی به حداکثر سود ممکن
فرض کنید که یک رستوران در بهترین جای شهر دارید. این رستوران تنها با ۵۰ درصد ظرفیت خود کار میکند. در چنین شرایطی کدام کار عاقلانه است؟ آیا از تمام ظرفیت رستوران برای بالا بردن فروش استفاده میکنید؟ یا اینکه یک رستوران جدید در شهر دیگر تأسیس میکنید؟ در حرفه معاملهگری هم چنین وضعیتی حاکم است. معاملهگر به جای اینکه از فرصت معاملاتی به دست آمده استفاده کند، به فکر بستن معامله و ورود به یک معامله دیگر است. این نشانهای از حرفهای بودن نیست! حرفهایها از فرصت حداکثر استفاده را میبرند و اجازه میدهند تا جایی که امکان دارد، سود معامله بزرگتر شود. در بخش استراتژیهای معاملاتی و بخش مدیریت ریسک و بازدهی میتوانید با مقالات مربوط به مدیریت معامله سود ده بیشتر آشنا شوید.