آیا ترکیب فاندامنتال و تکنیکال کار درستی است؟

یکشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۰

گاهی اوقات این سؤال مطرح می‌شود که آیا تحلیل تکنیکال می‌تواند جایگزین مناسبی برای تحلیل بنیادی باشد؟ هر چند که پاسخ دقیق و مشخصی برای این سؤال وجود ندارد، اما همیشه این امکان وجود داشته که از قدرت هر دو سبک برای کسب حداکثر بازدهی ممکن استفاده کرد. در این مقاله می‌خواهیم با مزایا و معایب تحلیل تکنیکال و همچنین عواملی که بایستی در زمان ترکیب تکنیکال و فاندامنتال به آن توجه کرد، آشنا شویم.

بهترین‌های دو دنیای متفاوت!

برخی از متدهای تکنیکال با تحلیل بنیادی یا فاندامنتال به خوبی ترکیب می‌شوند و اطلاعات جدید و اضافی را در اختیار سرمایه‌گذاران و معامله گران قرار می‌دهند:

روند حجم

وقتی‌که تحلیلگر یا سرمایه‌گذاری در رابطه با سهام یا دارایی مالی تحقیق می‌کند، می‌تواند از دیدگاه و تحلیل دیگران هم استفاده کند. دیدگاه و تحلیل دیگران می‌تواند اطلاعات اضافی در اختیار فرد قرار دهد و یا حتی نشانگر شروع روند جدیدی باشد. یکی از روش‌های رایج برای ارزیابی انتظارات و تمایلات بازار بررسی روند تغییرات حجم معاملات است. جهش شدید در حجم معاملات می‌تواند نشانگر توجه خاص جامعه معامله‌گری به بازار مربوطه باشد. یعنی سهام، ارز یا کامودیتی مورد نظر در فاز تجمع سرمایه‌گذاران (خرید) و یا فاز توزیع (فروش) باشد.
اندیکاتور حجم معاملات یکی از ابزار رایجی است که معامله گران برای تائید دیدگاه خود از آن استفاده می‌کنند. در واقع اندیکاتور حجم نشان می‌دهد که آیا سایر سرمایه‌گذاران با دیدگاه شما موافق هستند یا خیر؟ وقتی حجم معاملات افزایش می‌یابد، به این معنی است که مومنتوم روند بازار در حال تقویت است. کاهش ناگهانی در حجم معاملات هم نشان می‌دهد که جذابیت دارایی مربوطه برای بازار کاهش یافته و احتمال تغییر روند جدی است.

ردگیری حرکات قیمتی کوتاه‌مدت

در حالی که بسیاری از تحلیلگران فاندامنتال تمایل دارند که به بازار نگاه بلندمدتی داشته باشند، اما با این حال تمایل دارند که در زمان خرید یا فروش از قیمت‌های بهتری وارد بازار شوند. تحلیل تکنیکال می‌تواند در چنین شرایطی کارایی خوبی داشته باشد.
به طور مثال وقتی‌که قیمت دارایی به میانگین متحرک ۱۵ یا ۲۱ روز برخورد می‌کند، معمولاً به این معنی است که روند کوتاه‌مدت ادامه دارد. یعنی سرمایه‌گذار می‌تواند روند کوتاه‌مدت را به خوبی درک کند. اگر قیمت از میانگین متحرک ۱۵ یا ۲۱ عبور کند، به معنی تغییر روند در کوتاه‌مدت است. اما اگر این میانگین‌ها در قالب حمایت یا مقاومت عمل کنند، به این معنی است که سرمایه‌گذار می‌تواند از حمایت به دنبال خرید و یا فروش از مقاومت باشد. بدین ترتیب تحلیلگر می‌توان قیمت مناسب برای ورود یا خروج را پیدا کند.

ردگیری واکنش‌های بازار در طول زمان

بسیاری از تحلیلگران فاندامنتال به نمودار قیمتی سهام، صنعت، شاخص یا هر بازار دیگری نگاه خواهند کرد تا نحوه عملکرد بازار در طول زمان را بررسی کنند. در این میان تحلیلگر سعی خواهد کرد تا واکنش‌های بازار به اخبار خاص را ردگیری کند. به طور مثال سهام به گزارش‌های مالی شرکت چه واکنشی نشان داده و یا جفت ارز بازار فارکس چگونه به نشست تعیین نرخ بهره واکنش نشان داده است؟
الگوها معمولاً خود را تکرار می‌کنند و سرمایه‌گذارانی هم که در زمان انتشار اخبار یا وقوع رویدادهای ریسکی واکنش نشان داده‌اند، معمولاً در بلندمدت هم دوباره این واکنش را تکرار خواهند کرد. به طور مثال معمولاً قیمت سهام شرکت‌های ساختمانی زمانی که فدرال رزرو می‌خواهد نرخ‌های بهره را کاهش دهد، افت می‌کند. به طور خلاصه، تحلیل روندهای تاریخی به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا واکنش‌های احتمالی بازار به رویدادهای مشابه آتی را پیش‌بینی کند و انتظارات خود را بر اساس آن شکل دهد.

معایب ترکیب تحلیل‌های تکنیکال و فاندامنتال

تحلیل تکنیکال می‌تواند تصویر غیر دقیق یا غیر کاملی از بازار را به نمایش بگذارد:

اتفاقات گذشته تنها بخشی از تاریخ بوده‌اند!

هر چند که می‌توان حرکات قیمتی بازار را بر اساس الگوهای قبلی پیش‌بینی کرد، اما بایستی به این مسئله توجه داشت که تحلیل تکنیکال نمی‌تواند داده‌های فاندامنتال منفی یا مثبت را پیش‌بینی کند! در واقع تحلیل تکنیکال بیشتر به گذشته تمرکز کرده است.
با این حال اگر شایعات خوبی از دارایی مالی در بازار منتشر شود، سرمایه‌گذاران باهوش خیلی زود وارد بازار خواهند شد. ورود سرمایه‌گذاران باهوش به بازار در نمودار قیمتی نمایان خواهد شد. یعنی با نگاه به نمودار می‌توان متوجه شد که سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیر در واکنش به شایعات وارد بازار شده‌اند.

گاهی اوقات تفکر جمعی اشتباه است

همان‌طور که می‌دانید، خرید دارایی که در روند صعودی قرار دارد، ایده خوبی است. اما بایستی توجه داشت که تفکر جمع گاهی اوقات اشتباه است. به عبارت دیگر، دارایی که این هفته با فشار خرید قوی مواجه بوده، شاید هفته آینده بر عکس عمل کند و با فشار قوی فروش مواجه شود.
یکی از مثال‌های تاریخی که تفکر جمعی اشتباه بود، مربوط می‌شود به بحران دات کام در سال ۲۰۰۰٫ در ابتدای هزاره جدید میلادی، پول زیادی وارد سهام شرکت‌های فناوری شد. در واقع روند ورود سرمایه به سهام شرکت‌های فناوری ادامه داشت. اما بازار تنها در یک شب سقوط کرد! هیچ اندیکاتور تکنیکال یا نمودار قیمتی توانایی پیش‌بینی اصلاح شدید قیمتی را نداشت!

نمودارهای قیمتی توانایی پیش‌بینی روندهای کلان را ندارند

نمودارهای قیمتی نمی‌توانند به طور دقیق روندهای کلان اقتصادی را پیش‌بینی کنند. به طور مثال تنها با بررسی نمودار قیمتی نمی‌توان دریافت که اوپک حجم عرضه نفت خام را کاهش یا افزایش خواهد داد! یا چه زمانی میدان‌ها نفتی دچار آتش‌سوزی خواهند شد و تولید نفت مختل خواهد شد!

اختلاف‌نظر

هر کسی دید منحصر به فردی به نمودارهای قیمتی دارد. این یعنی شاید دو نفر به یک نمودار قیمتی نگاه کنند و دو دیدگاه متفاوت داشته باشند. در واقع شاید تحلیلگری معتقد باشد که اصلاح بازار فرصتی برای خرید است، در حالی که شخص دیگر بر این باور باشد که اصلاح بازار اولین هشدار از تغییر روند است. در این میان حق با چه کسی است؟ زمان مشخص خواهد کرد که حق با چه کسی است!