شاید در ابتدا بدیهی به نظر برسد: همه معامله گران اشتباه میکنند! ایرادی ندارد. اما اگر فکر میکنید در سیستم معاملاتی یا حتی در دیدگاههای خود اشتباهی دارید و خواسته یا ناخواسته آن اشتباه را تکرار میکنید، بهتر است که این مقاله را با دقت بخوانید!
اشتباه واقعی!
این یک تجربه واقعی از یک معاملهگر واقعی است. این معاملهگر توانسته یک حساب ۴۰۰ دلاری را به ۲۴۰۰ دلار برساند. اما همه چیز در عرض یک ساعت به هم خورده و شخص کال مارجین شده است. به نظر شما این معاملهگر چطور توانسته بود از ۴۰۰ دلار به ۲۴۰۰ دلار برسد و در یک معامله از ۲۴۰۰ دلار به ۰ دلار برسد؟
اگر تجربه کار در بازار را داشته باشید، به احتمال زیاد میتوانید حدس بزنید که این معاملهگر حد ضرری برای معامله نگذاشته بود. اما اگر این معاملهگر به حد ضرر اعتقادی نداشت، چگونه توانسته از ۴۰۰ دلار به ۲۴۰۰ دلار برسد؟ حجم معامله چقدر بوده که در یک معامله کل حساب پاک شده است؟
به نظر شما معاملهگری که میتواند موجودی حساب را ۶ برابر کند، شانسی معامله کرده است؟ و در تمام معاملاتی که به ۶ برابر شدن موجودی منتهی شدهاند، فقط شانس با معاملهگر یار بوده است؟
چرا عدهای معاملهگر میشوند و عدهای دیگر مدرس بازارهای مالی؟
شما میتوانید در حرفه معاملهگری اهداف متفاوتی داشته باشید. هدف شما مهم است. اما مسیری که طی میکنید مهمتر از آن است! اگر همه چیز را یاد بگیرید، میتوانید یک معاملهگر موفق و یا یک مدرس خوب باشید! تفاوت معاملهگر و مدرس خوب در چیست؟ معاملهگر، در بازار فعالیت میکند، مدرس روی کاغذ. اگر هدف شما تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای است، باید خودتان را در بازار اثبات کنید. بازار به هیچکس رحم نمیکند! به همین دلیل هر اشتباهی میتواند مهلک باشد. برای اینکه در بازار موفق شوید، بایستی هم چیزهای جدید یاد بگیرید و هم اشتباهات خود را پیدا کنید و راهحلی برای آنها طرح کنید.
همه چیز را ضبط کنید!
اگر نتوانید عملکرد خود در بازار را در جایی ثبت کنید، بعداً هم نمیتوانید آن را ارزیابی کنید. بررسی تاریخچه معاملات میتواند ایده خوبی باشد. اما آیا در تاریخچه معاملات مشخص کردهاید که چرا وارد معامله شدهاید؟ یا چه حسی داشتید؟ چه چیزی باعث شد معامله را ببندید؟ چه سؤالی از خود پرسیدید، که جواب آن افزایش یا کاهش حجم معامله بوده است؟ چه عاملی باعث شد تا نسبت ریسک به ریوارد را آن گونه تعیین کنید؟
از خودتان خجالت نکشید. میتوانید به جای اینکه همه چیز را بنویسید، خیلی ساده در رابطه با معاملهای که میخواهید وارد شوید، حرف بزنید و صدای خود را ضبط کنید. خیلی ساده و روان حرف بزنید. درست مثل همه مردم که هر روز معامله میکنند و کالا و خدمات مورد نیاز خود را میخرند، شما هم در رابطه با معامله خود حرف بزنید و صدای خود را ضبط و یا در دفترچهای همه چیز را یادداشت کنید.
در برابر اشتباهات خود صبور باشید و خودزنی نکنید!
شاید در تعیین حد ضرر اشتباه کردهاید. شاید حجم معامله را اشتباه زدهاید. یا اصلاً در موقعیت معامله نبودید، اما به خاطر تفریح و هیجان وارد معامله شدهاید. هر کسی در هر بخشی از مهارتهای معاملهگری ایراداتی دارد. نکته جالب و تعجبآور هم همین است! معامله گران تازهکار به خاطر اشتباهات تکراری خود ضرر میکنند!
وقتی در معاملات زیان میکنید، بخشی از آن به خاطر ضریب خطای استراتژی است و بخش دیگر آن به خاطر اشتباهات فردی! شاید چند ساعت بازار را تحلیل کنید و در آخر هم با برنامهریزی وارد بازار شوید. اگر ضرر کردید، ایرادی ندارد. چنین ضرری بخشی از کار است. اما اگر ضرر معامله شما به خاطر یک اشتباه در پروسه کار باشد، آن موقع باید علت را پیدا کنید. اشتباه شما چه بوده است؟ آیا خطای محاسباتی داشتهاید؟ هیجانی عمل کردهاید؟ شاید تعجب کنید، اما بسیاری از معامله گران بازار میدانند که اشتباه میکنند، اما با این حال باز هم آن اشتباه را تکرار میکنند!
صبور باشید! به خودتان فرصت دهید. ایرادی ندارد اگر سیگنال معاملاتی را از دست دادهاید و فرصتی در بازار نمانده یا احساس میکنید که از همه عقب ماندهاید. مسابقه و رقابت شما با خودتان است. به خودتان فرصت دهید. کمی از سیستم فاصله بگیرید و به این فکر کنید که چگونه معامله میکنید؟ بدبین باشید و به دنبال ایرادات کوچک باشید. همه عملکرد خود را زیر سؤال ببرید تا اشتباهی که بارها در معاملات تکرار کردهاید را پیدا کنید! الگویی که باید از عملکرد خود کشف کنید، اشتباهات تکراری هستند که شاید به ضرر و شاید حتی به سود ختم شده باشند. مهم، یافتن این اشتباه تکراری یا همان عادت بد معاملاتی است. پیدا کنید و زود برطرفش کنید.