هشدار! پیش از ورود به حرفه معامله‌گری این مقاله را حتماً بخوانید!

یکشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۸

حرفه معامله‌گری به راحتی می‌تواند زندگی یک شخص را نابود کند! این یک نصیحت نیست، این یک هشدار است! همه به این امید که درآمد اضافی و دلاری کسب خواهند کرد وارد این حرفه می‌شوند، اما هر کسی نمی‌تواند از این بازار جان سالم به در ببرد! یعنی نه تنها احتمال زیان مالی وجود دارد، بلکه شاید زندگی شخصی او هم نابود شود!


معامله‌گری یک مهارت است. برخی از افراد بدون این‌که حتی خودشان هم متوجه شوند، معامله‌گرند! اما برای عموم مردم قضیه فرق می‌کند. یعنی سایرین باید مهارت‌های معامله‌گری را یاد بگیرند.


معامله‌گری و سرمایه‌گذاری می‌تواند خیلی ساده به یک قمار تبدیل شود و فرد هم به جای این‌که معامله‌گر شود، بعد از چند سال به یک قمارباز بازنده تبدیل شود! شاید برای افرادی که تجربه‌ای ندارند و در ابتدای راه هستند، این هشدار برایشان ترسناک به نظر برسد. حقیقت امر هم همین است! اگر برنامه‌ای ندارید، از ورود شتاب زده به بازار خودداری کنید و بترسید!


روال تکراری آشنایی و ورود افراد به حرفه معامله‌گری!


اگر از اکثر معامله گران بپرسید که چگونه با بازارهای مالی به خصوص بازار فارکس، سهام و یا ارز دیجیتال آشنا شده‌اند، داستانی تکراری را تعریف خواهند کرد!


یا از شبکه‌های اجتماعی با حرفه معامله‌گری آشنا شده‌اند و یا از طریق دوست و آشنا. ایرادی ندارد که از چه طریقی با بازارهای مالی آشنا شده‌اید. اما محرک و انگیزه این کار چه بوده است؟ چرا یک لحظه به این فکر کرده‌اید که شاید بهتر باشد به یک معامله‌گر تبدیل شوید؟


اکثر افرادی که به بازارهای مالی روی می‌آورند، به خاطر نارضایتی از شغل و درآمد فعلی است. یا شغل درست حسابی ندارند، یا شغل خوبی دارند اما درآمد مطلوبی ندارند. همه به خاطر پول در این راه قدم بر می‌دارند. باز هم ایرادی ندارد و این حق هر کسی است که راهی را انتخاب و آن را تجربه کند.


مشکل از زمانی شروع می‌شود که فرد از واقعیت دور می‌شود! به نظر شما واقعیت شغل معامله‌گری چیست؟ معامله‌گر کسی است که با چند ساعت کار ساده و آسان به درآمدهای خارق‌العاده می‌رسد و همیشه در حال سفر، تفریح و ولخرجی است؟


حقیقت حرفه معامله‌گری


معامله‌گری شغل سختی است. هر معامله‌گر، روزانه چندین نوع اطلاعات را از بازارها و محیط اطراف خود دریافت می‌کند. باید این اطلاعات را مرتب کند و روی آن‌ها پردازش انجام دهد. پردازش اطلاعات به او کمک می‌کند که به یک دانش و دیدی از اتفاقاتی که در اطراف او می‌افتد برسد. این دانش به او کمک می‌کند تا با چشمانی باز و برنامه مشخص به هدف خود برسد!


پس اگر می‌خواهید به دنیای معامله‌گری وارد شوید، اول باید از خودتان بپرسید که حوصله پردازش اطلاعات مالی و اخبار اقتصادی را دارید؟ اصلاً با برنامه کار می‌کنید؟ چقدر اهل برنامه‌ریزی هستید؟ اگر می‌خواهید به هدفی برسید، چند برنامه برای آن تهیه می‌کنید و چگونه ابزار و منابعی که در اختیار دارید را برای رسیدن به هدف مالی مدیریت می‌کنید؟


چرخه تکراری و حوصله سر بر معامله‌گری


معامله‌گری یک چرخه تکراری و حوصله سر بر است و اگر درآمدی در کار نباشد می‌تواند به یک اتلاف وقت و زندگی هم تبدیل شود! معامله‌گر هر روز باید اطلاعات را پردازش کند تا به روند کلی بازار پی ببرد. سپس با طراحی یک برنامه (استراتژی) وارد بازار می‌شود و از فرصت پیش آمده استفاده می‌کند.


او اول محیط را شناسایی می‌کند. سپس با منابع و ابزاری که دارد، به اتفاقات محیط واکنش نشان می‌دهد!


او این کار را هر روز به مدت چندین سال باید تکرار کند. نکته جالب توجه این است که هر کسی استراتژی خاص خود را دارد. یعنی یک نسخه عمومی برای موفقیت در بازار وجود ندارد! این هم هشداری است که باید به آن توجه کنید! هیچ استراتژی عمومی وجود ندارد! اگر استراتژی موفق است، تنها برای طراح آن کارایی دارد. شما باید به دنبال ساخت و طراحی استراتژی خودتان باشید!


یک تست ساده برای این‌که بدانید به درد حرفه معامله‌گری می‌خورید یا خیر؟


در این بخش یک تست ساده می‌گیریم. نتیجه این تست کمک می‌کند تا پی ببرید که قرار است پول و زندگی شخصی‌تان فدای حرفه معامله‌گری شود یا نه می‌خواهید از راه درست و با درک واقعیات یک تصمیم منطقی بگیرید؟ تصمیمی که نتیجه آن می‌تواند ورود به حرفه معامله‌گری و یا دوری از آن باشد. فرقی نمی‌کند که چندین سال در این بازار بوده‌اید و یا در ابتدای راهید! حتماً این تست را انجام دهید!


سؤال: رسیدن به هدف چقدر برایتان مهم است؟


اگر شما هم جزو افرادی هستید که حاضرید همه‌چیز را در راه رسیدن به هدف از دست بدهید و همه کس و همه چیز را فدای هدفتان کنید، حرفه معامله‌گری زندگی شما را نابود خواهد کرد! روحیات شما با حقیقت حرفه معامله‌گری و سرمایه‌گذاری سازگاری ندارد! نه تنها زندگی‌تان نابود خواهد شد که حتی معامله‌گر هم نخواهید شد!


اصل اول موفقیت در حرفه معامله‌گری و سرمایه‌گذاری، محافظت از سرمایه و دارایی است. اگر حاضرید همه چیز را فدا کنید، اصل اول موفقیت را نقض کرده‌اید!


سؤال: چقدر تبلیغات یا حرف دیگران روی تفکرات و تصمیم‌گیری‌های شما تأثیر دارند؟


همه ما تحت تأثیر محیط اطرافمان قرار می‌گیریم. تبلیغات روی همه تأثیر می‌گذارد. حرف و نگاه دیگران برای همه ما مهم است. اما تا چه اندازه؟ حاضرید تصمیمی که گرفته‌اید را به خاطر حرف دیگران تغییر دهید؟ حاضرید تنها برای خشنودی دیگران کارهای عجیب و غریب انجام دهید و به خودتان و خانواده‌تان آسیب وارد کنید؟


محیط و افرادی که اطراف ما هستند همیشه برای همه ما انسان‌ها اهمیت دارند. اما برای معامله‌گر، درجه اهمیت دیدگاه و نظرات دیگران ناچیز است. پروسه تصمیم‌گیری یک معامله‌گر کاملاً شخصی است. معامله‌گر در انزوای کامل تصمیم می‌گیرد!


سعی کنید خود را خوب بشناسید. به طور مثال در چند تصمیم اخیری که گرفته‌اید، دیدگاه دیگران چقدر در این تصمیمات تأثیرگذار بوده‌اند؟ دیدگاه و نظرات افراد خبره حکم مشاوره را دارند. اما دیدگاه و نظرات افراد سایرین تنها یک نویز است. چقدر به این نویزها توجه داشته‌اید؟


سؤال: چند بار شکست را می‌توانید تحمل کنید؟


در پاسخ به این سؤالات اغراق نکنید. باید پاسخ شما با واقعیت و حقیقت زندگی و رفتار شما همخوانی داشته باشد.


در معامله‌گری ممکن است چندین بار بازارهای مالی را تحلیل کنید. با توجه به توانایی‌ها خود برنامه مشخصی هم برای آن بنویسید. برنامه‌ای که نشان دهد شما چگونه به بازار واکنش نشان خواهید داد. بعد از همه این کارها، شاید شکست بخورید! شاید بازار به نوعی تغییر کند که تحلیل یا دانشی که از بازار دارید باطل شده باشد. این شکست نیست! اما برای افرادی که دوست دارند همیشه برنده باشند، یک شکست محسوب می‌شود.


بار روانی این اتفاق می‌تواند سنگین باشد. می‌تواند فرد را نابود کند. شاید معامله‌گر نه تنها خودش که زندگی و محیط و جهان را هم زیر سؤال ببرد، اما قبول نکند که این فقط یک شکست ساده بوده و باید از آن عبور کند.


سؤال: به دنبال راه حل می‌گردید یا پاک کردن صورت‌مسئله؟


معامله‌گر هر روز با مسائل پیچیده مواجه است. نسخه ساده و عمومی وجود ندارد که بتوانید به کمک آن تمام مسائل را حل کنید!


شاید مجبور شوید برای حل یک مسئله، چندین برنامه کوتاه‌مدت و کوچک اجرا کنید تا به هدف برسید! اگر مسئله‌ای به وجود آمد، باید به دنبال راه حل باشید. اگر شما هم جزو افرادی هستید که اگر سه بار از آن‌ها سؤالی بپرسید جوش می‌آورند و اعصابشان خرد می‌شود، باید بدانید که شما با حرفه معامله‌گری تفاهمی ندارید! حرفه معامله‌گری شما را به چالش خواهد کشید.


سؤال: چقدر تعصب دارید؟


دنیای بازارهای مالی هر روز و هر ثانیه در حال تغییر است. یک اتفاق ساده و لحظه‌ای می‌تواند کل بازار را دگرگون کند.

معامله‌گر تابع بازار است! بازار هر رفتاری کند، معامله‌گر هم باید رفتار مشابهی را نشان دهد. بازار سقوط می‌کند، معامله‌گر باید در سمت فروشنده باشد تا ببرد. بازار سیر صعودی دارد، معامله‌گر باید در سمت خریدار باشد تا سود کند.


اگر فرد متعصبی هستید، به سراغ حرفه معامله‌گری و سرمایه‌گذاری نروید! تعصب شما باعث خواهد شد تا بازار را کنار بگذارید و خودتان را محور عالم فرض کنید. یعنی از نظر شما همه اشتباه می‌کنند و حق با شماست. شما همیشه در نقطه مقابل بازار قرار خواهید گرفت و بعد از مدتی نابود خواهید شد.


سؤال: مسئولیت پذیرید؟ یا همیشه تقصیر دیگران است؟


هر اتفاقی بیفتد، مسئول آن شمایید! اگر بازار به خاطر اخبار سیاسی متلاطم شد، مسئولیت سود و زیان آن بر عهده شماست. اگر شما مسئولیت معاملات را بر عهده نگیرید، هیچ کس دیگری نیست که مسئولیت آن را برعهده بگیرد. اگر مسئولیت‌پذیر نیستید و فکر می‌کنید همه اتفاقاتی که می‌افتند مقصری دارند و آن مقصر شما نیستید، وارد حرفه معامله‌گری نشوید!


سؤال: چقدر اهرم یا لوریج برای شما مهم است؟


اهرم یا لوریج همان معاملات مارجین دار است. یعنی شما از اعتباری که کارگزاری یا بروکر در اختیار شما قرار می‌دهد استفاده می‌کنید تا چندین برابر سرمایه‌ای که دارید معامله کنید.


اهرم می‌تواند سود ۱ درصدی را به ۱۰۰ درصد تغییر دهد! اهرم می‌تواند زیان ۱ درصدی را به صفر شدن کل حساب ختم کند.


اهرم چیز خطرناکی است. در نبود اهرم هیچ ریسکی وجود ندارد. بازاری مثل بازار فارکس تبدیل به یک کبریت بی خطر می‌شود! اما اهرم را به آن اضافه کنید، فارکس تبدیل به جنگلی می‌شود که هر کس برای بقای خود می‌جنگند!


اگر می‌خواهید با سرمایه کوچک، اما اهرم بالا وارد بازار شوید، در واقع می‌خواهید قمار کنید. اما اگر می‌خواهید با اهرم پایین‌تر، اما سرمایه اولیه منطقی وارد بازار شوید، به نظر می‌رسد که در راه درستی قدم برداشته اید.


سؤال: اگر هواپیما در حال سقوط بود، چتر نجات دارید؟


برای روزهای سخت آماده‌اید؟ اگر هیچ چیز طبق برنامه پیش نرود، چه کار خواهید کرد؟ پلن B شما چیست؟ اگر حرفه معامله‌گری برای شما مناسب نبود، آیا پلی پشت سر خود نگه داشته‌اید؟ اگر برنامه‌ای ندارید، اگر هنوز مشخص نکرده‌اید که چقدر برای این کار هزینه خواهید کرد، اگر هنوز هم فکر می‌کنید که باید همه چیز را برای رسیدن به هدف فدا کرد، بهتر است که به فکر شغلی غیر از معامله‌گری و سرمایه‌گذاری باشید.