تفاوت معامله گری با سرمایه گذاری

یکشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۱

معمولاً در اکثر منابع آموزشی و حتی تحلیلی تمایزی بین سرمایه‌گذار و معامله‌گر قائل نمی‌شوند. اما آیا واقعاً این دو یک معنی دارند و هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند؟

تفاوت معامله گر و سرمایه گذار

بایستی گفت که اگر مسئله زمان را نادیده بگیریم، هر دو رویکرد سرمایه‌گذاری و معامله‌گری یک معنی خواهند داشت. اما در دنیای واقعی سرمایه‌گذاری و معامله‌گری دو روش کاملاً متفاوت برای منتفع شدن از بازارهای مالی هستند. گاهی اوقات افراد تازه‌وارد نمی‌توانند این دو مفهوم را از یکدیگر تشخیص دهند و حتی در معاملات و یا سرمایه‌گذاری های خود هم دچار مشکل می‌شوند.

بارها دیده شده که فرد تازه‌وارد برای کسب سود از نوسانات بازار در بازه زمانی کوتاه وارد معامله شده، ولی با ورود معامله به محدوده زیان دهی، از بستن معامله خودداری کرده و در پاسخ گفته است که “این یک معامله بلندمدت است، نه کوتاه‌مدت و بهتر است که کمی صبر کند تا بازار برگردد.”


هر شخصی با ورود به بازارهای مالی بایستی ابتدا رویکرد خود را مشخص کند. اگر فرد تازه‌وارد نداند که باید به روش سرمایه‌گذار فعالیت کند یا به روش یک معامله‌گر، با تناقض‌ها و اشتباهات مهلکی در حرفه خود مواجه خواهد شد. به‌طور مثال شاید وضعیت بنیادی یک دارایی مالی برای سرمایه‌گذاری یک‌ساله خوب باشد، اما آیا می‌توان از وضعیت بنیادی خوب برای ورود به معامله چنددقیقه‌ای استفاده کرد؟

مقایسه معامله گری و سرمایه گذاری
مقایسه معامله گری و سرمایه گذاری

سرمایه‌گذاری

هدف از سرمایه‌گذاری به دست آوردن تدریجی ثروت در یک بازه زمانی بلندمدت است و معمولاً سرمایه‌گذاران با خرید و نگهداری دارایی‌های مالی ثروت خود را افزایش می‌دهند. معمولاً ثروت سرمایه‌گذاران شامل سبدی از سهام، اوراق قرضه، ارزهای خارجی، طلا و … می‌شود. سرمایه‌گذاران با سرمایه‌گذاری مجدد سودهای حاصله از نرخ بهره مرکب برای افزایش سریع ثروت خود استفاده می‌کنند. گاهی اوقات اتفاق می‌افتد که سرمایه‌گذار، سهام یا یک دارایی مالی را به مدت چند سال و شاید حتی چند دهه نگهداری کند.

تحلیل بنیادی


بازارها همیشه در نوسان هستند و به همین خاطر سرمایه‌گذاران از ورود به بازارهای نزولی خودداری می‌کنند و زمانی که قیمت دارایی آن‌ها کاهش می‌یابد، به امید این‌که قیمت‌ها دوباره افزایش خواهند یافت و ضررها جبران خواهند شد در بازار می‌مانند. معمولاً توجه اصلی سرمایه‌گذاران به مسائل بنیادی است و بهترین روش برای فعالیت به‌عنوان سرمایه‌گذار هم استفاده از تحلیل‌های بنیادی است.

معامله‌گری

در مقابل، معامله‌گری شامل خریدوفروش‌های مکرر در بازارهای مالی می‌شود و هدف اصلی معامله‌گر کسب سود بیشتر نسبت به روش‌های سرمایه‌گذاری (خرید و نگه‌داری) است. درحالی‌که شاید سرمایه‌گذاران به بازدهی‌هایی مثل ۱۰ یا ۲۰ درصد سالانه راضی باشند، معامله‌گران سعی می‌کنند تا به سودهای ۱۰ درصدی ماهانه دست یابند.

استراتژی اصلی در معامله‌گری، خرید در قیمت‌های پایین و فروش در قیمت‌های بالاست. عکس این استراتژی هم کاربرد دارد. یعنی معامله‌گر در قیمت‌های بالا اقدام به فروش می‌کند و در قیمت‌های پایین‌تر اقدام به بازخرید دارایی می‌کند.

تحلیل تکنیکال


در معامله‌گری از دستور حد ضرر برای محدود کردن ضرر معامله استفاده می‌شود. بهترین روش برای فعالیت به‌عنوان معامله‌گر، استفاده از تحلیل‌های تکنیکال است. علاوه بر این، معامله‌گری سبک‌های مختلفی دارد.

چهار گروه معامله گران

به‌طور مثال عده‌ای از معامله‌گران بلندمدت کار می‌کنند و شاید معامله خود را ماه‌ها و شاید سال‌ها باز نگه دارند. دسته دوم معامله‌گران موج‌سوار هستند و معمولاً معامله را از چند روز تا چند هفته باز نگه می‌دارند. دسته سوم معامله‌گران روزانه هستند و معمولاً معاملات خود را در کمتر از ۲۴ ساعت می‌بندند. دسته چهارم هم اسکالپر ها هستند که معامله را از چند ثانیه تا چند دقیقه باز نگه می‌دارند. تمامی معامله‌گران تکنیکال در یکی از این چهار دسته قرار می‌گیرند.


اغلب معامله‌گران بر اساس عواملی مثل میزان سرمایه، ساعات زمانی که می‌توانند معامله کنند، سطح تجربه و میزان ریسک قابل تحمل یکی از چهار روش بالایی را برای معامله‌گری انتخاب می‌کنند.


بایستی توجه داشت که هم معامله‌گران و هم سرمایه‌گذاران به دنبال کسب سود از بازار هستند. اما سرمایه‌گذاران به دنبال کسب سودهای بزرگ در دوره زمانی بلندمدت هستند و هدف اصلی آن‌ها خرید و نگهداری دارایی است. اما معامله‌گران می‌خواهند از افزایش و کاهش قیمت‌ها سود ببرند و در کمترین زمان ممکن با سود از بازار خارج شوند و به سودهای کم ولی مکرر فکر می‌کنند.